search
linkdump
از دکتر رفيعی چه خبر؟
ايران تئاتر
نظرتان چيست؟
هادیتونز
جهان در سال 2006
بهنقل از اکونوميست | شرق
رد پای عکاس
شما عکسهای او را نديدهايد؟ | پرستو
هميشه از اين نگاه متفاوت مانا لذت بردهم
هادیتونز
آنجلينا جولی در قسمت دوم سينسيتی
هنوز بهطور رسمی اعلام نشده است | ShotsDaily
سفر به انتهای شب
"بيل موری يک پيشروی اصيل در ميان ديگران است." | شرق
گفتگو با حميد مجتهدی
مستند بینظير «ايران» را که حتما ديدهايد؟ | از طريق هفتان
سايت رسمی خاتمی
سرانجام راه افتاد | از طريق صنم 
That I Would Be Good
لذتش را ببريد | پرستو
[archives]
friends
archives
go to archives' page...
« روز پنجم: ليلا حاتمی، هشت و بيست دقيقه و چند چيز ديگر | Main | روز هفتم: هيچی »
روز ششم: خدا، انسان، زندگی
«بيدار شو آرزو» همانطور بود که شنيده بودم، يک فيلم احساسی و بهشدت تلخ دربارهی زلزلهی بم که تنها چند روز پس از زلزله در بم فيلمبرداری شده؛ بدون يک فيلمنامهی کامل و تنها با يک ايدهی اوليه، ايدهای که عياری در ابتدای فيلم با نوشتهای خطاب به تماشاگران میگويد که به زمان زلزلهی طبس برمیگردد.
فيلم کارگردانی خيلی خوبی دارد ـ مخصوصا اگر يادمان نرود که اين صحنهها بازسازی نشدهاند و  فيلم مستندوار ساخته شده ـ و عياری بهخوبی از پس کنترل تمامی اجزای فيلمش برمیآيد. بازی مهران رجبی هم بهشدت تاثيرگذار است و از قالب شخصيت فرعی که هميشه رگههايی کميک به نقش اضافه میکند درآمده. بهناز جعفری هم که مدتهاست خودش را بهعنوان يک بازيگر بااستعداد و باشعور ثابت کرده.
اگرچه همچنان فيلم محبوبم «ماهیها عاشق میشوند» است اما احتمال اينکه آرزو دو سه سيمرغ اصلی جشنواره را ببرد خيلی زياد است.
اما «کافه ترانزيت» اصلا آن چيزی نبود که فکر میکردم، درواقع هيچکس انتظار نداشت فيلمی که دو سه سالی هست همه منتظرند تا حاضر شود اينقدر کند و کسلکننده از کار درآمده باشد. داستان فيلم که بهشدت تکراریست و مخصوصا در اين سالها بارها گفته شده؛ ماجرای زنی که تصميم میگيرد به تنهايی روی پای خودش بايستد و دربرابر جامعهی سنتی و مردسالار خودش را ثابت کند. پرتوی هم چيز زيادی به اين داستان تکراری اضافه نمیکند.
يک ايراد بزرگی هم در فيلمنامه هست که بهجای اينکه باعث جذابيت فيلم شود بيشتر باعث سردرگمی تماشاگر میشود؛ از سکانس ابتدايی فيلم و همينطور چند سکانس وسط فيلم اينطور بهنظر میرسد که داستان از زبان دو شخصيت غير ايرانی فيلم که با نقش اول آشنا شدهاند، روايت میشود و درواقع نود درصد فيلم فلاشبک است. اما اين ايده خيلی سردستی و بد در فيلم اجرا شده و اصلا هم با منطق داستان جور درنمیآيد و اگر آن دو سه صحنهای را که آنها دارند داستان را برای ديگران و ما تعريف میکنند از فيلم برداريم نه تنها لطمهای به آن نمیخورد بلکه ساختار فيلم هم بهتر میشود.
در کل کافه ترانزيت صحنههای اضافی زيادی دارد که فيلم را کاملا از ريتم انداخته است. اما فرشته صدرعرفايی بازی خوبی از خودش ارائه میدهد و پرويز پرستويی هم در بهترين حالت خودش را تکرار میکند.
متاسفانه «ما همه خوبيم» را که قبل از جشنواره خيلیها میگفتند شايد اتفاق جشنواره باشد نديدم، هرچند که انگار خيلی هم طرفدار پيدا نکرده.
TrackBack
TrackBack URL for this entry:
http://hamidreza.com/cgi-bin/mt/mt-tb.cgi/355



Comments
تنهایی باد هنوز به تورت نخورده؟حیفه!
Sina | February 6, 2005 01:39 AM